ب) حذف و عطف فعل
در جمله مرکب «آقای غفار به اداره وارد و به کار پرداخت» فعل «شد» از آخرِ جمله اول حذف شده است و از آنجا که برای این حذف، قرینه لفظی وجود ندارد، حذف آن جایز نیست؛ حال آنکه اگر فعل جمله دوم به صورت «مشغول شد» میبود، حذف فعل «شد» از آخر جمله اول، به دلیل وجود قرینه لفظی اشکالی نداشت:
آقای غفاری به اداره وارد و مشغول کار شد.
همچنین حذف «است» از آخر فعل «رفته است» در جمله مرکب «عباسی به تهران رفته و بنایی میکند» نیز به دلیل نبودن قرینه لفظی، نادرست است و حتما باید «است» ذکر شود:
عباسی به تهران رفته است و بنایی میکند.
البته باید توجه داشت که اگر صفت مفعولی به صورت مشتق وصفی به کار رفته باشد (وجه وصفی) نه به صورت صرفی؛ یعنی جزء اول یکی از افعال ماضی نقلی، بعید و التزامی نباشد، بلکه جانشین فعل دیگری مثل ماضی ساده و امثال آنها باشد، در آن صورت گفتهاند چنانچه بعد از آن، حرف «و» قرار داده نشود، به کار بردنش اشکالی ندارد؛ مانند:
بیژن به گنبد رفته، قالیچه خرید.
گفتنی است که در همین مورد نیز بهتر است که مشتق وصفی (وجه وصفی) به صورت فعل صرفی مناسب به کار رود؛ مانند:
بیژن به گنبد رفت و قالیچه خرید.
ولی اگر به صورت صرفی باشد، برای حذف جزء دوم آن باید قرینه وجود داشته باشد؛ مانند:
آقای علیزاده به بندر انزلی رفته و در آنجا ساکن شده است.
دکتر غلامحسین غلامحسینزاده، راهنمای ویرایش، صص ۱۳۰-۱۳۱