گرتهبرداری«روگرفت، ترجمه قرضی»، به معنی تبعیت از الگوی زبانی بیگانه در ترجمه؛ یا ترجمه تحتاللفظی، یا ترجمه جزء به جزء یک ترکیب یا عبارت بیگانه به فارسی، یا تعمیم دادن یکی از معانی واژه بیگانه به دیگر معانی آن در فارسی، یا تبعیت از الگوی زبان بیگانه در ساختار جمله فارسی است.
با توجه به تعریف بالا میتوان گرتهبرداری را به سه نوع تقسیم کرد:
۱٫ واژگانی؛ ۲٫ معنوی؛ ۳٫ نحوی.
الف) گرتهبرداری واژگانی
گرتهبرداری واژگانی یعنی ترجمه تحتاللفظی (literal translation) یا تجزیه صورت ترکیبی کلمات یا اصطلاحات به اجزای سازنده آن و معادلگذاری هر جزء در زبان وامگیرنده.
گرتهبرداری عموما باعث غنای ترکیبات زبان وامگیرنده میشود، مشروط بدانکه خلاف ساختار دستوری آن نباشد؛ به عبارت دیگر، اگر گرتهبرداری بر اساس قواعد زبانی وامگیرنده باشد، و از الگوی زبانی وامدهنده تبعیت نکرده باشد، موجب رونق و توانگری زبان وامگیرنده میشود.
برای مثال: ground nut بر اساس الگوی زبان انگلیسی، باید به «زمین بادام» ترجمه شود که با قواعد زبان فارسی سازگار نیست، اما وقتی به «بادام زمینی» ترجمه شود، درست است. و از این قبیل است:
واژه بیگانه
معادل در فارسی
sky scraper
آسمانخراش
man.power
نیروی انسانی
(rail-way) rail.roud
راهآهن
air.port
فرودگاه
air.ship
سفینه فضایی
public relation
روابط عمومی
mass media
رسانه جمعی/ گروهی
mass production
تولید انبوه
eye.catcher
چشمگیر
پارهای از گرتهبرداریهای تحتاللفظی در زبان فارسی مصطلح نیست و گاه معنایی خلاف معنای مقصود زبان وامدهنده به ذهن متبادر میکند؛ برای مثال:
ترکیب بیگانه
گرتهبرداری
جایگزین
to count on
حساب کردن
اعتماد کردن
indifferent
بیتفاوت
بیتوجه، بیاعتنا
point of view
نقطهنظر
نظر، دیدگاه
self.sufficiency
خودکفایی
خوداتکایی، خودبسندگی
to suffer
رنج بردن
بیبهره بودن، مبتلا بودن
to appraise
بها دادن
اهمیت دادن
to take bath
حمام گرفتن
حمام رفتن
around…R
دور و بر … ریال
حدود … ریال
weak point
نقطهضعف
ضعف
frog.man
مرد قورباغهای
غواص
states.man
دولتمرد
سیاستمدار
literature
ادبیات
سابقه، تحقیق، منابع
to open fire
آتش گشودن
شلیک کردن، تیراندازی کردن
inevitable
غیر قابل اجتناب
خواهناخواه، چارهناپذیر
ناصر نیکوبخت، مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار، صص ۱۰۶ – ۱۰۷