نکات ویرایشی
نشانهگذاری:
(نشانهگذاری )(سجاوندی، نقطهگذاری) یا punctuation به کاربردن علامتها و نشانههایی است که خواندن و درنتیجه قهم مطلب را آسان و به رفع برخی ابهامها کمک میکند. واژه سجاوندی از نام ابوالفضل محمدبن بویزید طیفور غزنوی ملقب به «سجاوندی» گرفته شده است. وی نخستین کسی است که نشانههای هفت گانه وقف را در نشانهگذاری قرآن به کار برده است (فرهنگ سخن ذیل سجلوندی)
نشانهگذاری به معنای امروزی آن در زبان فارسی سابقه زیادی ندارد و در سالهای اخیر به پیروی از نوشتههای غربیان در زبان فارسی رایج شده است. اصول نشانهگذاری در زبان فارسی از زبانهای اروپانی گرفته شده است و تا پیش از آشنایی ایرانیان با زبان و خط کشورهای غربی هیچ نوع نشانهگذاری خاصی در زبان فارسی دیده نشده است.
علائم نگارشی:
- نقطه (.)
- ویرگول – کاما (،)
- نقطه ویرگول (؛)
- دو نقطه (:)
- گیومه یا علامت نقلقول («»)
- علامت سؤال (؟)
- علامت تعجب (!)
- پرانتز یا دو هلال ( )
- قلاب یا کروشه []
- خط فاصله (-)
- سه نقطه (…)
- ممیز (/)
- ایضاً (“)
- ستاره (*)
نقطه (.)
نقطه علامت وقف و سکوت بزرگ در خواندن را نشان میدهد و نشانه تمامشدن جمله است موارد استفاده از نقطه به قرار زیر
است:
الف) در پایان جملههای خبری یا انشایی مانند:
- سعدی از شاعران بزرگ ایران است
ب) پس از حرفی که به شکل علائم اختصاری به کار رود. مانند:
در کوتاه نویسی نامها و عناوین مانند: ع. اقبال آشتیانی (عباس اقبال آشتیانی)
ه. الف. سایه
ژ. ژ. روسو
د) در پایان تمام پی نوشتها و منابع کتابنامه.
- سال ۳۴۵ ق. م، ص۴۵.
- پست و تلگراف و تلفنT.T
توجه: در موارد زیر به افزودن نقطه نیازی نیست
- پس از ص (صفحه)، قس (قیاس کنید) نگ (نگاه کنید)، رک (رجوع کنید)؛
- پس از تیتر نقطه ممنوع
- پس از پانوشتهایی که به صورت جمله نیست.
ویرگول - کاما (،)
موارد استفاده از ویرگول به قرار زیر است:
ویرگول واژهای فرانسوی است.
الف) میان عبارتها یا جملههای غیرمستقلی که درمجموع یک جمله کامل را تشکیل میدهد مانند:
- آنجا که آدمی است، هستی است و آنجا که هستی است، زندگی است.
- هر که آن کند که نباید، آن بیند که نشاید.
ب) آنجا که کلمه یا عبارتی بهعنوان توضیح، عطف بیان یا بدل درضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده شود. مانند:
- شاهکار سعدی، گلستان، در نثر مسجع کم نظیر است.
ج) آنجا که در مورد چند کلمه اسناد واحدی داده میشود. مانند:
- مثنوی معنوی، شاهنامه، گلستان و دیوان حافظ از مهمترین متون فارسی هستند.
د) بین دو کلمه که احتمال میرود خواننده آنها را با کسره اضافه بخواند. مانند:
- انسان عاقل به چشم، طمع در مال مردم نمیکند.
ه) برای جداکردن اجزای مختلف نشانی اشخاص یا مراجع و مأخذ یک نوشته. مانند:
- محمد غزالی، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیو جم، انتشارات علمی فرهنگی، جلد ۱، ص ۲
نقطه ویرگول (؛)
علامت وقف یا درنگی است بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه که در موارد زیر به کار میرود.
الف) برای جداکردن عبارتهای مختلف یک جمله طولانی که ظاهراً مستقل ولیکن در معنی با یکدیگر مربوط میباشند. مانند:
- مشک آن است که ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.
ب) در جملههای توضیحی به جای کلمههایی از نوع مثلاً با یعنی. مانند:
- عمل هر فردی درگرو نیت اوست؛ إِنما الاعمال بالنیات.
ج) هنگام برشمردن و تفکیک اجزای مختلف وابسته به یک حکم کلی. مانند
آثار مولانا عبارتاند از: مثنوی معنوی؛ کلیات شمس یا دیوان شمس؛ فیه مافیه
دیدگاهتان را بنویسید