نکته های ویرایشی
ویرگول - کاما (،)
موارد استفاده از ویرگول به قرار زیر است:
ویرگول واژهای فرانسوی است.
الف) میان عبارتها یا جملههای غیرمستقلی که درمجموع یک جمله کامل را تشکیل میدهد مانند:
- آنجا که آدمی است، هستی است و آنجا که هستی است، زندگی است.
- هر که آن کند که نباید، آن بیند که نشاید.
ب) آنجا که کلمه یا عبارتی بهعنوان توضیح، عطف بیان یا بدل درضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده شود. مانند:
- شاهکار سعدی، گلستان، در نثر مسجع کم نظیر است.
ج) آنجا که در مورد چند کلمه اسناد واحدی داده میشود. مانند:
- مثنوی معنوی، شاهنامه، گلستان و دیوان حافظ از مهمترین متون فارسی هستند.
د) بین دو کلمه که احتمال میرود خواننده آنها را با کسره اضافه بخواند. مانند:
- انسان عاقل به چشم، طمع در مال مردم نمیکند.
ه) برای جداکردن اجزای مختلف نشانی اشخاص یا مراجع و مأخذ یک نوشته. مانند:
- محمد غزالی، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیو جم، انتشارات علمی فرهنگی، جلد ۱، ص ۲
نقطه ویرگول (؛)
علامت وقف یا درنگی است بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه که در موارد زیر به کار میرود.
الف) برای جداکردن عبارتهای مختلف یک جمله طولانی که ظاهراً مستقل ولیکن در معنی با یکدیگر مربوط میباشند. مانند:
- مشک آن است که ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.
ب) در جملههای توضیحی به جای کلمههایی از نوع مثلاً با یعنی. مانند:
- عمل هر فردی درگرو نیت اوست؛ إِنما الاعمال بالنیات.
ج) هنگام برشمردن و تفکیک اجزای مختلف وابسته به یک حکم کلی. مانند
- آثار مولانا عبارتاند از: مثنوی معنوی؛ کلیات شمس یا دیوان شمس؛ فیه مافیه ….
دو نقطه (:)
موارد استفاده از این علامت به شرح زیر است
الف) پیش از نقلقول مانند
- پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: طلب علم بر هر مسمانی واجب است.
ب) قبل از تفصیل حکمی که به اجمال به آن اشارهشده است. مانند:
- در آن سال تحولی بزرگ در کشور روی داد: سلطنت سقوط کرد و انقلاب پیروز شد.
ج) هنگام برشمردن اجرای یک چیز. مانند:
- ماههای فصل بهار عبارتاند از: فروردین، اردیبهشت، خرداد
د) هنگام معنیکردن کلمهها. مانند:
- خیره: بیهوده، گستاخ. زمرہ: گروه؛، جماعت
گیومه یا علامت نقلقول («»)
مورد کاربرد این علامت عبارتاند از:
الف) این علامت برای نشاندادن ابتدا و انتهای قول مستقیم کسی غیر از نویسنده است. مانند:
سعدی میگوید: «همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند به جمال.»
نکته هرگاه نقلی را در ضمن نقلقولی دیگر بیاورند آن را در میان نقلقول مفرد میآورند. مثال:
گفت: «نشنیدهای که پیغمبر اکرم فرموده است: «طلب العلم فریضه على کل مسلم»
ب) برای تأکیدکردن روی کلمه یا اصطلاحی ویژه به کار میرود. مانند:
- کتاب «امثال الحکم» نوشته علامه «دهخدا» است.
علامت سؤال (؟)
موارد کاربرد این علامت به شرح زیر است.
الف) در پایان جملههای پرسشی مستقیم. مانند:
- کتاب مفاتیح الجنان از چه کسی است؟
ب) برای نشاندادن شک و تردید و یا ریشخند و استهزاء این علامت را داخل پرانتز میگذارند. مانند
- تاریخ وفات سنایی غزنوی را ۵٢۵ (؟) نوشته اند.
ج) بعد از هر کلمه یا عبارتی که جای جمله استفهامی مستقیم را بگیرد. مانند:
- کدام را می پسندی؟ جنگ؟ یا صلح؟
علامت تعجب (!)
این علامت در پایان جملههای تعجبی و جملههایی که مبین یکی از حالات شدید نفسانی و عاطفی مثل: تأکید، تحسین، تحقیر، تنفر، ترحم، استهزاء، حسرت، آرزو، دعا ،درد ندا و… به کار میرود. مانند:
- عجب آدم زرنگی است!
- دریغ است که ایران ویران شود!
- ای دوست!
پرانتز یا دو هلال ( )
این علامت برای نشان دادن عبارتهای توضیحی به کار میرود. مانند:
- مجنون و لیلی (یکی از مثنویهای هفت اورنگ جامی) به تقلید از لیلی مجنون نظامی سروده شده است.
نکته: از به کاربردن پرانتزهای متوالی جز در فرمولهای ریاضی باید خودداری کرد.
قلاب یا کروشه []
قلاب در موارد زیر به کار میرود.
الف) نوشتن الحاقهای احتمالی در تصحیح متون کهن از طرف مصحح. مانند:
- عبودیت همه آفریده ها [را] سبب زمان است. (التصفیه، ص ١٢۵)
ب) در نمایشنامهها دستورهای اجرایی در قلاب گذاشته میشود. مانند:
- حسن با [قیافه ای عصبانی]: من حاضرم جانم را بر سر این کار بگذارم. [دستش را روی سینهاش میگذارد و آهی میکشد.]
دیدگاهتان را بنویسید