کژتابی
ابهام
ابهام در لغت و اصطلاح
پیش از هر سخنی درباره پدیده زبانی «ابهام»، بهتر ا است در گام نخست معنای واژهی ابهام و نیز تعریف آن را توضیح دهیم. ابهام در لغت بهمعنی پوشیدگی، تاریکی پیچیدگی و مجهولگذاردن است. در اصطلاح هرگونه چندمعنایی غیرعمدی در کلام، علمی، گزارشی و محاورهای ابهام نامیده میشود. مثال:
آن طور که پیداست به این زودی گرفتار خواهد شد. آن موقع است که وحید همانند پدر و مادرش به دو فرزند بسنده نکند (هفته نامهی بهسوی افتخار – 2/8/1384).
جملهی بالا مبهم است، زیرا دو معنی را میرساند:
۱ – پدر و مادر وحید به دو فرزند بسنده نکردند و او هم نمیکند.
۲ – پدر و مادر وحید به دو فرزند بسنده کردند اما وحید نمیکند.
انواع ابهام
برای شناخت دقیق ابهام باید انواع آن را شناخت. در یک تقسیم بندی، ابهام بر سه نوع است: گفتاری، نوشتاری و گفتاری – نوشتاری.
و حتی خود ابهام در نوع نوشتاری و گفتاری – نوشتاری انواع فراوانی دارد که به اختصار مهمترین آنها عبارتاند از:
- ابهام تکواژی
- ابهام واژگانی و اصطلاحی
- ابهام نحوی
- ابهام ناشی از عوامل زبر زنجیری
- ابهام خوانشی
- ابهام منطقی
ابهام تکواژی
ابهام تکواژی آن است که یک تکواژ در جمله چندگونه معنا شود. مثال:
تیم خسروی، قهرمان فوتسال جام رمضان علی آباد کتول شد (خبر ورزشی – 23/8/84)
در این مثال با توجه به اینکه تیم مذکور در کشور چندان شناخته شده نیست، خواننده بسته به اینکه کسرهی اضافه را بیانی بگیرد یا تخصیصی، دو معنا ممکن است برداشت کند.
- تیم با نام خسروی
- تیم متعلق / وابسته به خسروی
کژتاب یا همان ابهام در زبان نوعی عیب تلقی میشود. کژتابی،وقتیاست که شخصی از جملهای استفاده کند که بیشاز یک معنا در نظر مخاطب بیاید؛ اما باید توجه داشت که این جمله چندمعنایی برعکس ایهام که از قصد و به خاطر زیبایی جمله میآید، است. کژتابی به مفهوم چندمعنایی ناخواسته است.
ابهام ضعف کلام بهحساب میآید در حالیکه ایهام یک جنبه زیبایی شناختی اثر است و سبب برجستگی کلام و نفوذ بیشتر متن در ذهن میشود.
نخستین مقاله کژتابی در سالهای ۱۳۶۵ یا ۱۳۶۶ یا یک دو سال عقبتر یا یک دو سال بعدتر از آن سالها در نشریهٔ کیهان فرهنگی دورۀ اول به چاپ رسید و چون پدیدۀ تازهای بود، جلب انظار و تنویر افکار کرد و تا بدانجا تعداد آنها زیاد شد که در محافل فرهنگی و زبانی و ادبی رسماً به عنوان پدیده و قالب (ژانر) جدیدی به رسمیت شناخته شده و حتی شرح و بحث از آنها در کتابهای درسی دبیرستانی مطرح شد. و بعضی از زبانشناسان مقالات انتقادی و توضیحی درباره آن نوشتند،
که یکی از مهم ترین مثالهای آن عبارت است از:
این اولین بار است که شما را بدون عینک میبینم
الف) من که بیننده هستم، بدون عینکم.
ب) شما که مورد رویت من هستید، بدون عینک هستید.
فایدهی کژتابی
اگر اصولا فایدهای داشته باشد یکی تفریح زبانی است و خواندن طنز و دومی آگاهی و حساسیت زبانی پیداکردن و آثار خود و گفتهها و نوشتههای خود را از ارتکاب کژتابی زدودن.
برای درک بیشتر به مثالهای زیر توجه کنید:
- همین حالا داشتیم حرف شما را میزدیم
الف) دربارهی شما سخن میگفتیم
ب) حرفی را که شما در فلان موضوع گفته بودید، نقل میکردیم.
- رسد آدمی به جایی که بهجز خدا نبیند
الف) آدمی به مقام رفیع و شامخ میتواند برسد که جز خدا کسی نمیتواند آن مقام و علو مرتبه را ببیند یا حدس بزند.
ب) آدمی به مقام رفیع و شامخی عرفانی و ترک ماسوا میرسد که چشم حقیقتبین و خداجوی او، از کل ماسوا میگذرد و فقط خدا را میبیند.
- پدر و مادر من سی سال اختلاف دارند
الف) سی سال اختلاف سنی دارند.
ب) سی سال در زندگی زناشویی اختلاف دارند.
منابع
خرمشاهی، بهاالدین، (1324)، کژتابیهای ذهن و زبان، تهران: ناهید.
نیکوبخت، ناصر، (1385)، مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار، تهران: چشمه.
چناری، امیر، (1389)، آیین نگارش و ویرایش، تهران: زوار.
دیدگاهتان را بنویسید